۱۳۹۳ مرداد ۳۰, پنجشنبه

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) به مناسبت مرگ سیمین بهبهانی



"چابک غزال غزل" ایران رفت!

سیمین بهبهانی در سحرگاهان بیست و هشتم مرداد دیده  از جهان فروبست. با رفتن او، هنر و ادب ایران ، جنبش زنان و جنبش ضداستبدادی ما یکی از درخشان ترین چهره های  خود را از دست داد. بانوی غزل ایران فقط  راوی جسور درد و رنج این ملت نبود؛ او خود یکی از مبارزان استوار علیه حاکمیت جهل و تاریک اندیشی داعشی یان وطنی هم بود. بی جهت نیست که آنها کینۀ او را همواره در دل داشته و دارند و هر چه توانستند برای آزردن ، بدنام کردن و متوقف کردن او انجام دادند. اما او توقف ناپذیر بود و به رهبر تاریک اندیشان پیام داد که: "خواهی نباشم و خواهم بود ، دور از دیار نخواهم شد / تا "گود" هست میان دارم ، اهل کنار نخواهم شد". و همیشه همچنان زنانه و دلاورانه ایستاد: "گیسو به حیله چرا پوشم؟ گردآفرین چرا باشم؟ / من آن زنم که به نامردی سوی حصار نخواهم شد. برقم که بعدِ درخشیدن از من سکوت نمی زیبد / غوغای رعد زپی دارم ، فارغ ز کار نخواهم شد".


سیمین زنی بود که همیشه در صف مقدم مبارزات سی و چند سال اخیر جنبش زنان ایران قرار داشت ؛ همواره در کنار دختران سرفراز این کشور که قله های دانش و هنر و ادب را می گشایند ، برای برابری حقوق زنان و مردان جنگید ؛ از جدایی دین از دولت شجاعانه دفاع کرد و هرگز کهتری زن را برنتابید. او در سی و چند سال گذشته سطر سطر غزل ها و سروده های اش را به بیان درد و اندوه مردم کشورش اختصاص داد و به وقایع نگار شجاع مبارزات مردم تبدیل شد. همین که او شهرت و شخصیت ادبی اش را به اهرمی برای مبارزه علیه استبداد سیاه دینی تبدیل کرد ، نشان دهنده پیوند قلبی عمیق اش با مردم ایران بود. تصادفی نبود که مردم او را دوست داشتند و بی گمان همچنان دوست اش خواهند داشت. همین گره خوردگی سیمین بهبهانی با رنج وشادی مردم است که او را در کنار طاهره قره العین ، پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد ، به یکی از چهار ستون سرفراز شعر زنانۀ تاریخ معاصر ایران تبدیل می کند ؛ ستون هایی که هر یک به شیوه خاصی اهمیت زن بودن را در فرهنگ و ذهنیتِ  پیشرو امروز مردم ایران نشان می دهند. بی هیچ اغراق ، بعضی از سروده های سیمین بهبهانی همچون درخشان ترین و نجیبانه ترین نمونه های شعر فارسی در یادها و برزبان ها خواهند ماند ، بی آن  که از "باد وباران" گزندی ببینند. برای نمونه فقط کافی است در این سطور زیبا اندکی درنگ کنیم تا اهمیت کار سیمین را دریابیم: "یک متر وهفتاد صدم پاکیزگی ، ساده دلی / جان دل آرای غزل ، جسم شکیبای زنم". آیا بهتر از این می توان از افتخار زن بودن دفاع کرد؟ آیا گویاتر از این می توان نگرانی و سرزندگی پنهان زن ایرانی را در زیر تیغ  داعشی یان بیان نمود: "یک مغز و صد بیم عسس ، فکر است در چارقدم / یک قلب و صد شور هوس ، شعر است در پیرهنم"؟ آیا عریان تراز این می توان فکر پلید تاریک اندیشان حاکم را در باره زنان نشان داد: "زشت است اگر سیرت من، خود را دراو می نگری / هیها! که سنگم نزنی آینه ام می شکنم"؟ آیا زیباتر از این می توان دل نگرانی ایرانیان را از آینده کشورشان یادآوری کرد: "هفتاد سال این گله جا ماندم که از کف نرود / یک متر و هفتاد صدم: گورم به خاک وطنم"؟  

رفتن شخصیت های تأثیر گذار ، همیشه خلاء و حفره های بزرگی به وجود می آورند، اما تا رودخانه بزرگ پیکارها، تلاش ها و خلاقیت های توده ای مردم جاری است، جای رفتگان و حتی رفتگان بزرگ را نام و سرمشق خود آنها به زودی پر می کنند. جای خالی سیمین بهبهانی را نیز میراث ارجمند خودِ او پر خواهد کرد و زنان ایران و ادبیات و هنر ایران با الهام گرفتن از شوریدگی و وابستگی او به مردم، راه او را ادامه خواهند داد و پیکار علیه تاریک اندیشی و وفاداری به زندگی را استوارتر از پیش پی خواهند گرفت. سیمین خود به این حقیقت بزرگ ایمان داشت و آن را همیشه بیان می کرد ، مثلاً آنجا که خطاب به رهبر تاریک اندیش یادآوری می کند که: "گفتم از آنچه که بادا باد ، گر اعتراض و اگر فریاد / تنها صداست که می ماند ،من ماندگار نخواهم شد".   

سازمان ما فقدان سیمین بهبهانی، چابک غزال غزل ایران، و مبارز پیگیر برابری حقوق زنان و مردان را به جامعه ادب و فرهنگ کشور ، به تمامی مبارزان  جنبش زنان  و به همه دوست داران زبان فارسی در چهارگوشه جهان تسلیت می گوید. حضور هر چه گسترده تر در مراسم خاکسپاری او می تواند تلاش تاریک اندیشان برای سنگ اندازی در مراسم تدفین و سپاس از او را به شکست بکشاند.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی! زنده باد سوسیالیسم!
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ برابر با ۲۰ اگوست ۲۰۱۴