یک لحظۀ بهاری
بیا
کمی تازه شویم
تیرک های سوخته
از آتشی می گویند
که خانه بردوشمان کرد .
بیا
کنار همین لحظه
غبار سال ها ی سوخته را
از رخسار زندگی پاک کنیم
نفسی تازه کنیم
و از گلوی پرنده
پنجره
به آواز رهایی بگشائیم
مرداب ها
چه می دانند
فواره ها
دل زخمی ی کدام عاشق را
ترانه می کنند
بیا
کنار همین لحظه
سبز شویم
بیا کمی بهاری شویم .
اگر چه هنوز سوز زمستان رهامان نمی کند ، روی تقویم زندگی دربستر لایه لایه حس زیبایی در جان آدمی ، رو به گل های بادبان گشوده درخیال ،رو به هر چه زیبایی در گستره ی طبیعت ، در گستره ی جان ،به شادخواری دل به بهار می سپریم و سبز یله می دهیم به لحظه ها و با قناعت بوسه ای بر گونه ها یا دادن شاخه گلی به یکدیگر ، نوروز را جشن می گیریم .
نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست . گذرانتان بهارانه و نوروز بر شما خجسته باد .
با مهرعیدی نعمتی