۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

رضا سپیدرودی :تدابیر بی فرجام رژیم برای مهار بحران فروپاشی

imagesنتایج مذاکرات پشت پرده مجلس و دولت بر سر چگونگی اجرای فاز دوم برچیدن یارانه ها در هفته های اخیر مجموعه ای از گزارشات متناقض است که جای جای آن از ابهام انباشته است. مثلا معلوم نیست طرح کارت اعتباری برای کارگران واقعا می خواهد اجرا شود یا نه؟ معلوم نیست که «کمک جبرانی» وعده داده شده از سوی دولت نقدی است یا جنسی؟ معلوم نیست دقیقا به چه میزان است؟ معلوم نیست به هفت دهک پائینی یا به دو دهک پائینی، یا به همه مردم تعلق می گیرد؟




و باز معلوم نیست که این کمک بلاعوض است یا باید بعدا بازپرداخت شود و اگر باید پس داده شود مردمی که سفره هایشان با تحریم و برچیدن یارانه ها و دست تجاوزگر تورم به یغما رفته و اسیر فقر و بیکاری اند چطور و از کدام منبع باید آن را پس بدهند؟
خود همین پرسش های بی پاسخ قبل از همه نشانه ناتوانی رژیم در دستیابی به طرحی روشن برای رویارویی با بحران عمیقی است که پایه های آن را به لرزه انداخته و جناح های آن را با وجود اختلافات شدید به چانه زنی پشت پرده برای رسیدن به راه حل کشانده است. از جمله همین پرسش های بی پاسخ که باب گمانه زنی در مورد رابطه مذاکرات پشت پرده در مورد کمک مالی به لایه های فقیر و محروم را با «مهندسی انتخابات» هم باز نگاه داشته، زمان پرداخت آن است. در چهارچوب این گمانه زنی گفته می شود که دستگاه ولایی با خط و نشان کشیدن های اخیر برای حامیان خواست برگزاری «آزاد» و غیرمهندسی شده انتخابات، و بازداشت گسترده روزنامه نگاران رسانه هایی که گرایش های سیاسی آنها به حمایت از این خواست نزدیک است، از طرح گرم کردن تنور انتخابات از طریق بازی دادن جناح های ناراضی رژیم فاصله گرفته و بیشتر در تکاپوی آن است که مانع تکرار بلایی شود که در انتخابات 88 بر سرش آمد. در متن این گمانه زنی، خرید آرا لایه های محروم از طریق پخش پول در آستانه انتخابات به عنوان راهکاری کم خطرتر مطرح می شود.
اما با وجود همه پرسش های بی پاسخ و گمانه زنی هایی که در مورد رابطه آن با نقشه های جناح های حکومت در رابطه با انتخابات مطرح است ، حداقل سه نکته صراحت دارد.
اولا :نه دادن کارت اعتباری به کارگران، نه کمک های موردی نقدی یا جنسی باصطلاح جبرانی به لایه های محروم و زحمتکش مشکل مردم را حل نخواهد کرد. کارگرانی که ماه ها حقوق نگرفته اند یا از کارخانه ها اخراج شده اند، با استفاده از کارت های اعتباری به بدهکاران ابدی سیستم بانکی تبدیل خواهند شد. اقتصادی که ظرفیت اشتغال ندارد و در حال فروپاشی است با پخش پول در میان بخشی از جامعه تنها به تورم لجام گسیخته تر و انفجار شدیدتر قیمت ها زمینه می دهد.
ثانیا: پخش پول یا کمک های نقدی موردی نمی تواند احتمال شورش های خودانگیخته را از میان بردارد. به مجرد مصرف این پول و پایان تاثیر مسکن تزریق شده از این طریق، درد ناشی از فقر و بیکاری و قیمت های مهارناپذیر مواد مصرفی حیاتی شدیدتر و تحمل ناپذیرتر بر همین اقشار و لایه ها فشار خواهد آورد. بعلاوه با محاصره شدید اقتصادی، سقوط شدید درآمدهای نفتی و کسر بودجه نجومی دولت، دامنه این نوع مانورها بسیار محدود است. تاکید دولت بر رسیدن پروژه حذف یارانه ها به سودآوری در صورت اجرای فاز دوم آن به معنای آن است که روش هایی چون رانت خواری بر سر نرخ ارز و دلالی دولت در واردات و پخش کالاها درآمدهایی نیستند که با آن بتوان اوضاع را مهار کرد و با فروپاشی اقتصادی مقابله نمود. بی دلیل نیست که زمزمه چهارونیم برابر کردن قیمت های حامل های انرژی در فاز دوم برچیدن یارانه ها مطرح شده است. اگر دولت بخواهد چند برابر آن چه را که به نام کمک های نقدی یا جنسی به اقشار محروم می دهد از طریق کشیدن روی قیمت ها از آنها بگیرد با هیچ شعبده بازی نمی تواند این سرقت آشکار را از همین اقشار و لایه های محروم پنهان سازد. با این سیاست زمان پس دادن مکافات یک گام به عقب می رود برای این که بعدا دو گام به پیش بردارد.
ثالثا: در واقع همه علائم و نشانه ها حاکی از آن هستند که رژیم برای مقابله با بحران فروپاشی با مشکلات لاینحلی دست به گریبان است و همچنان با احتمال شورش های خودانگیخته کارگران و محرومان روبروست. نه تنها خود رژیم که مخالفانش از طیف ها و گرایش های مختلف هم بر سر این احتمال حساب باز کرده اند. وجه مشترک بخش بزرگی از مخالفان غیرکارگری رژیم، مصادره و موج سواری نارضایتی و خشم به حق کارگران و زحمتکشان از اوضاع کنونی است. برای این نیروها تبدیل کردن کارگران به گوشت دم توپ اهداف و مقاصد سیاسی شان از اولویت اساسی برخوردار است. درست به همین دلیل بسیار مهم است که مجموعه نیروهای کارگری، عدالتخواه و کمونیست وضعیت کنونی را فرصتی حیاتی برای تاکید بر اهمیت سازمان یابی مستقل کارگران و زحمتکشان کشور تلقی کنند، و نسبت به خطر قربانی کردن کارگران در نبردهای پیش رس و نامنطبق بر توازن قوا و خطر مصادره نارضایتی توده ای از سوی جریانات ارتجاعی، ضد کارگری و قدرت های امپریالیستی هشیار باشند.